راه اندازی هوش تجاری یکی از خدماتی است که شرکت مشاورین فناوری اطلاعات چینود در کنار خدمات شبکه ارائه می دهد. هوش تجاری ابزاری است که از طریق آن می توانید وضعیت سازمان یا مجموعه را در یک نگاه شرح داد. در ادامه به معرفی آن می پردازیم:
تاریخچه هوش تجاری
در سه دهه اخیر با پیشرفت چشمگیر علم فناوری اطلاعات , مدیران سازمان ها به این بلوغ رسیده اند که باید فرآیندهای سازمان به صورت مکانیزه وسیستمی انجام شود . این مورد با تمام مزیت های آشکار از جمله سرعت و دقت بالا در انجام کارها باعث به وجود آمدن مجموعه ای از داده ها شد که از آن به عنوان معدن طلای سازمان یاد می شود.
با گذشت زمان مدیران به این پی بردند که با استفاده از این داده بسیار ارزشمند می توانند مدیریتی دقیق تر و ارزشمند تر داشته باشند ، به همین دلیل ابزارها و سیستم های گزارش ساز (گزارش های سنتی) پدید آمدند تا داده ها با فرمتی قابل فهم در اختیار مدیران قرار گیرد .
با گذشت زمان و افزایش حجم داده ، افزایش پیچیدگی کسب وکار ، توسعه سیستم های عملیاتی و افزایش دانش و درخواست مدیران عواملی پیش آمد که گزارشات سنتی عملا کارایی خود را از دست دادند .برخی ازاین عوامل به شرح زیر می باشند :
امروزه بسیاری از صاحبان کسب و کار به شدت به دنبال راهی برای کنترل و هدایت اهداف و شاخص های سازمان و به خصوص مشتریان خود هستند ، درواقع می دانند که قدرت داده می تواند باعث تحقق اهداف آن ها شود . یکی از بهترین راه های مدیریت کسب و کار به وسیله داده راه اندازی هوش تجاری (BI) است .
بسیاری از سازمان ها با این واژه آشنایی چندانی ندارند و از مزیت های هوش تجاری آگاه نیستند و به ندرت به سمت آن می روند ، خیلی از آن ها نمی دانند که از کجا شروع کنند و یا با چه اهدافی به پیاده سازی هوش تجاری بپردازند.
هوش تجاری چیست (Business Intelligence)
هوش تجاری در اصطلاح مجموعه ای از روش ها و راهکار ها و تکنولوژی ها می باشد که با استفاده از آن و با تکیه بر تجربیات گذشته سازمان (داده) بتوان دانش ارزشمندی را برای فرایند تصمیم گیری در اختیار مدیریت قرار داد . راه اندازی هوش تجاری سازمان ها را قادر می سازد اطلاعات را از سیستم ها و منابع داخلی و خارجی جمع آوری کنند و سپس آن را برای تجزیه و تحلیل آماده کنند و در نهایت با ایجاد گزارش ها و داشبورد های نوین نتایج را برای تصمیم گیرندگان سازمان مصور می کنند.
هوش تجاری در واقع ابزاری است که در یک نگاه وضعیت سازمان را شرح می دهد .
بیایید با یک مثال با مفهوم و مزایای هوش تجاری بیشتر آشنا شویم:
فرض کنید شما از میان محصولاتی که تولید می کنید می خواهید تولید یکی از محصولات را افزایش دهید . همان طور که می دانید افزایش تولید در زنجیره تامین , کار آسانی نیست ، از تامین مواد خام گرفته تا تولید و فروش کالا پروسه ای پر هزینه و زمان بری است که با تصمیم گیری اشتباه در این مورد ممکن است منجر به ضرر سنگین و حتی سقوط سازمان شود. برای آن که انتخاب درستی در این موضوع داشته باشیم باید شاخص ها و متریک های مهم را در نظر بگیریم و به خوبی آن ها را تحلیل کنیم . به عنوان مثال از جمله موارد پایه که می توانید برای تصمیم گیری درباره این موضوع در نظر داشته باشید رشد فروش ، حاشیه سود خالص ، میزان برگشتی و مشتریان جدید جذب شده توسط کالا ، ضریب نفوذ محصول و … می باشد.
مراحل ایجاد پروژه هوش و کسب و کار:
1 - شناسایی اهداف در راه اندازی پروژه هوش تجاری
2 - تعیین شاخص ها و متریک های برای دستیابی به اهداف تعیین شده در هوش تجاری
3 - پیاده سازی داشبورد های هوش تجاری
برای این که یک پروژه هوش تجاری هدفمند و سود مند داشته باشیم ابتدا باید اهداف پروژه به خوبی شناخته شود و سپس در راستای آن اهداف شاخص ها و متریک های مورد نیاز استخراج شوند .توجه داشته باشید که هدف از راه اندازی هوش تجاری در سازمان های مختلف الزاما برابر نیست و باید هدف مشخص شود تا بتوان هوش تجاری را به درستی پیاده سازی کرد .گاهی اوقات اهداف هوش تجاری بین زیبایی داشبورد ها گم می شود و پس از مدتی عملا سیستم هوش تجاری کنار گذاشته می شود و یا حتی ممکن است سازمان را به بی راهه ببرد .
باید به این نکته توجه داشته باشید که ممکن است که شاخص ها و متریک هایی که در نظر میگیرد کم اهمیت باشد و شاخص های مهم نادیده گرفته شوند و باز هم منجر به تصمیم گیری اشتباه شود .پس باید به خوبی شاخص ها شناسایی و تحلیل شوند .
مزایای راه اندازی هوش تجاری
مواردی که نشان می دهد کسب و کار شما به راه اندازی هوش تجاری نیاز دارد :
- حجم داده زیادی دارید و نمی دانید که چه استفاده هایی می توانید از آن ببرید .
- سازمان شما توانایی ارائه ی گزارشات تحلیلی و پیچیده و گزارشات در بازه های زمانی بلند مدت را ندارد .
- گزارشات سازمان شما نیاز های شما را برطرف نمی کند .همچنین کندی گزارشات باعث عقب افتادن تصمیم گیری ها و سایر کارها می شود .
- در داده های سازمان شما پیوستگی وجود ندارد .
- شاخص های سازمان خود را نمی شناسید یا ابزاری برای ارائه آن ها ندارید .
- در سازمان خود اختلال و کاستی احساس می کنید ولی نمی دانید که مشکل از کجاست و کدام بخش دارید ضرر می دهید .